به سوی دوست
08 مهر 1404 توسط مرضيه بني اسد آزاد
ادمی که تنیده در کالبد خویش روح امیخته با جسم در این نوسنات و در گذر از تلخیها میکوشد
و صبورانه در بوران حوادث سعی در غربال شدن خویش دارد
می داند معبود حقیقیش اغوش باز نموده برای پذیرش بنده اش که گه گاهی در این بوران حوادث ره گم می کند و سرگردان می شود که و با خود ندا سر می دهد که حال………… چه کنم ؟ چه تصمیمی اتخاذ کنم؟چگونه خود را از تن جسمانی رها سازم و بعد روحانی را در خویش تقویت کنم که هیچ چیزی در این عالم مرا نیازارد؟ و بال بگشایم به سوی معبود
معبودی که همیشه از رگ گردن به او نزدیک تر است
و
بهترین حامی اوست در این بوران حوادث